به نام دوست

هراس از مرگ

طبیعت عادی بشر بر این است که با وجود آگاهی از فرارسیدن مرگ که امری مسلم

و حتمی است ؛ در دوران زندگانی خود کمتر به فکر آن می باشد.اگر نه چنین بود

چه بسا پشت هم اندازی ها ؛ تقلبات؛ تزویرات و انحرافات که در زندگانی امروزه

اموری عادی و الزامی شده اند وقوع نمی یافت.

خلاصه به خواست خداوندی ؛ آدمیزاد به طور کلی چنان آفریده شده است که یا کمتر به

فکر مردن باشد یا به کلی از آن غاقل بماند. انگار نه انگار که چنین عاقبتی در کمین اوست؛

به همین جهت است که در سرتاسر دوران زندگی خود تلاشی عجیب می کند که هر چه بیشتر

از جیفه ی دنیوی ذخیره نماید گویی که این دنیای بی ثبات را الی الابد از آن خود می داند

و هم چنان به غفلت به سر می برد تا روزی که سر به خاک نیستی می گذارد.

آن وقت است که میبینیم تمام آرزوهاو آمال وی مثل کاخ پوشالی ناگهان فروریخته است و

عجیب است که دیگران از آن حتا درس عبرت هم نمی گیرند!!!...

این است خلاصه ای از طینت و خصلت بشر. ولی در مقابل عده ای خیلی معدود هم

هستند که بر عکس دایما ترس و بیم از مردن زجرشان می دهد ؛ هر زمان که تنها می مانند

مثلا وقتی به بستر می روند هول و هراسی عجیب دارند که مبادا بمیرند.!!

ای عجب !! مثل اینست که خداوند بزرگ در خلقت ما آدمیان خاکی؛ رویه ی افراط و تفریط

را اتخاذ نموده و صحنه ی تاتری آفریده که ما آدمیان با افکاری متناقض و بلا اراده

بازیگر آن انتخاب شده ایم.

فلسفه و حکمت این امر فقط بر خود او روشن است و بس .بروید به قول مرحوم استاد فروید

پرده بردارید و آدمیان را از دریچه ی چشم یک متخصص آنچنان که هستند نه آنچنان که می نمایند

ببینید تا درک نمایید که چه دنیای عجیبی داریم .افکار خبیثه و شهوت در این دنیا

چه غوغایی بر پا کرده و می کند.

مرحوم استاد مچ نیکوف (از روس های سفید تبعه ی دولت فرانسه ؛ دارنده ی نشان لژیون دنور)

که شهرتی جهانی یافت از زمره ی اشخاصی بود که دایما از مرگ می ترسیدو از همان جوانی که در

انستیتو پاریس کار می کرد داشتن این روحیه زجرش میداد و همواره در این فکر بود که

علت پیر شدن را (که مقدمه ی مرگ است) تا مگر بتواند مردنش را به تاخیر بیاندازد!!

به فکر او علت پیری که فروده شدن سلول های بدن است؛ بر اثر جذب تدریجی سموم روده

پیش آمد می کند .او میخواست به هر طریق که میسر می شود از تشکیل این سموم

جلوگیری نماید. چون استادی بصیر و دانا بود می دانست که نظیر این سموم

گاه به گاه در شیر و فراورده های آن هم به جهاتی درست می شوند که مسمومیت های

شدیدی ایجاد می کند و خداوند عالم ؛فرنان لاکتیک (مخمر و مایه ای که شیر را

تبدیل به ماست کند) را که در شیر آفریده از این حیث یک وظیفه ی پلیسی انجام می دهد.

بدین ترتیب استاد به تقلید بلغارهر شروع به خوردن افراطی لبنیات نمود و بعد ها

با پیشرفت علم زیست شناسی به یکسری اشتباهات خود پی برد ولی باز هم دستبردار نبود

و تا آخر عمر به مطالعات خود در این زمینه ادامه داد و گفتنی است که به نتایج

مهمی هم دست یافت.

خوشبختانه قسمت مهمی از این کارها بر اثر علاقه ی مستمر دانشمندان بزرگ اروپا

و آمریکا در همین سال های اخیر حل شده اند و پیشرفت های بسیار مهمی

در این باره بدست آمده است به قسمی که از هم اکنون نه تنها امید این می رود که

که در آتیه ی نزدیکی انسان ها عمری ۱۰۰ ساله داشته باشند بلکه نوید این نیز است که

در دوران پیری نشاط و روح جوانی خود را نیز از دست ندهند.

** (( دکتر سامی راد )) **

انگار زیادی نوشتم .خودم هم خسته شدم.وای به حال شما .....!!!!

این یه سطر هم بخونین .از احمد شاملو انتخاب کردم که زنده یاد

در مورد مرگ سروده بود......

هرکز از مرگ نهراسیدم

اگرچه دستانش از ابتدا شکننده تر بود

هراس من باری همه از مردن در سرزمینی است

که مزد گورکن از آزادی آدمی افزون باشد. . . . .

با سپاس (( مست ))












نظرات 1 + ارسال نظر
پسرزمین جمعه 27 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 02:27 ب.ظ http://www.thefast.blogsky.com

از تمامی دوستان عزیزی که مایل هستند در مراسم افتتاح چت شرکت کنند :

بدنوسیله از آنها خواهش می شود یکشنبه ساعت ۸ بعد از ظهر در چت بلاگ خودرو حضور بهم رسانند .

از تمامی عزیزان کمال تشکر را می نمایم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد