چو عضوی به درد آورد روزگار.....

راستش وقتی صبح اولین بار در مورد مهرانه در (شب شکن) خواندم و عکسش رادیدم خیلی متاثر شدم.

بغض عجیبی تو گلوم گرفت ؛شماره حساب رو نوشتم و
دیس شدم که برم یه پولی(هر چقدر هم ناچیز ) به سهم
خودم کمک کنم که یادم افتاد امروز جمعه هست و الان
هیچ بانکی باز نیست(یا حداقل من نمیدونم).

با خودم فکر کردم تا فردا حداقل میتونم دربارش تو وبلاگمون
بنویسم تا شاید چند نفری که تا حالا خبر نداشتن با خبر بشن
و یه کمکی بکنن.(البته اگه خواننده ای داشته باشیم!!؟)

همین فکر و اینکه شاید بتونم یه کمک خیلی کوچیک در حد
خودم کرده باشم یه جور احساس ارامشی بهم داد که با اینکه
هنوز هیچ کاری براش نکردم اما ...

دیگه توضیح اضافه ای لازم نیست که من بگم .شب شکن تو وبلاگش همه چیز رو گفته.

به امید بهبودی مهرانه و همه مریضان.

با تشکر رند.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد