به نام دوست

این قسمت پیشنهادات که نیست اصلا وبلاگ نویسی حال نمیده.

رند هم که رفته مسافرت . ما چند ساله عاشقیم کسی هم نفهمیده.

حالا این آقا یه خورده بگی نگی عاشق شده ؛ یه هفته ست رفته

شمال حال و هواش عوض بشه.

یه شعر می خوام در وصف حالش بگم. امید دارم شما هم

بپسندید.

*-* *-* *-* *-* *-* *-* *-* *-* *-* *-* *-*

شبی یاد دارم که چشمم نخفت

. . . شنیدم که شمع با پروانه گفت:

که من عاشقم گر بسوزم رواست

. . تو را گریه و سوز و زاری چراست؟؟

بگفت ای هوادار مسکین من

. . . . برفت انگبین یار شیرین من

چو شیرینی از من به در میرود

. . . چو فرهادم آتش به سر می رود

همی گفت و هر لحظه سیلاب درد

. . . فرو می دویدش به رخسار زرد:

کای مدعی عشق کار تو نیست

. . . که نه صبر داری نه یارای ایست

تو بگریزی از پی یک شعله ی خام

. . . من استاده ام تا بسوزم تمام

. . . تو آتش عشق اگر پر بسوخت

. . مرا بین که از پای تا سر بسوخت

*-* *-* *-* *-* *-* *-* *-* *-* *-* *-* *-* *-* *-*

و باز هم شعری خطاب به رند نازنینم

*(( آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست

هر کجا هست خدایا به سلامت دارش )) *

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

با سپاس ((مست ))

به نام دوست

این چند روزی که وبلاگ خراب بود واقعا حوصله ام سر رفته بود.

ولی امروز که همینطور اتفاقی دیدم را افتاده خیلی

خوشحال شدم.

قیمت آدما خیلی پایین اومده. به مقدار خیلی ناچیزی مردم

خودشون رو میفروشن حالا می خواد رییس جمهور باشه؛

استاد دانشگاه باشه؛ دکتر؛سوپور؛ معلم : نظامی ؛کارمند

باشه یا هر چیز دیگه که خودتون بهتر می دونین.

همه رو میشه با پول یا حتا بدون پول خرید فقط

سر حد انتظاراتشون متفاوته.

.این شعر آقای دکتر رحیم چاوش اکبری رو

که در مورد این بحث هم هست لطف کنید بخونید.

*/ */ */ */ */ */ */ */ */ */ */ */ */

عشق ها خفته در آغوش هوس

- - - جای سیمرغ گرفتست مگس

سخنی نیست که رانم به قلم

- - - قصه ی عشق دگر گشته عدم

بنده ی عشق شدن عار شده

- - - گلشن عشق پر از خار شده

فی المثل کوه کنی باشد اگر

- - - خود ز شیرین نتوان یافت اثر

همه تاریک دل و بد خواهند

- - - کی ز اسرار درون آگاهند

همه در بند خود آرایی خویش

- - - گشته دنیا مثل کوسه و ریش

شد زمانی دگر و رنگی دگر

- - - آخر ابلیس زد آهنگ دگر

همه آشفته ی این آهنگند

- - - همه آلوده ی رنگ و ننگند.

*/ */ */ */ */ */ */ */ */ */ */

با تشکر (( مست ))

یک شب گرم تابستانی

با درود

الان نزدیکای ساعت ۲ بامدادسه شنبه ست.و من طبق معمول خوابم نمی گیره.

البته همیشه دلیل بی خوابیم عشق و هراس از عاقبت زندگی و بیم از

جدایی و حسرت خوردن بر روزهایی که به بی هودگی گذشته اند ؛

بود ولی امشب شدت گرما ی سوزان این شب مخوف.

از پنجره نگاهی به بیرون مندازم .همه خوابن.انگار فقط من بیدارم و خدا .

سکوت مرگبار یه همچین شب مرگ اندود زجرم میده بر خلاف

همیشه که از همه ی کارام میزدم تا چند لحظه ای در سکوت بشینم و فکر

کنم.

شعری از نیما یادم اومد ولی همش یادم نبود.کتابشو پیدا کردم

براتون مینویسم.

=* =* =* =* =* =* =* =* =* =* =* =*

هست شب یک شب دم کرده و خاک

رنگ رخ باخته است.

باد ؛ نوباوه ی ابر ؛ از بر کوه

سوی من تاخته است.

هست شب ؛ همچو ورم کرده تنی گرم در استاده هوا ؛

هم از این روست نمی بیند اگر گنشده ای راهش را

با تنش گرم ؛ بیابان دراز

مرده را ماند در گورش تنگ.

به دل سوخته ی من ماند

به تنم خسته که می سوزد از هیبت تب !!!

هست شب آری شب.....

. . . . . . هست شب آری شب . . . . . . .

=* =* =* =* =* =* =* =* =* =* =* =*

البته بهتر این شعر رو با سنتور آقای پرویز مشکاتیان و

صدای آسمانی استاد شجریان در آلبوم قاصدک ایشون

بشنوید.

با سپاس (( مست ))